بعد از سالهای دهه 80 میلادی و با سرعت گرفتن تغییرات محیطی رفته رفته رویکردهای متداول برنامه‌ریزی استراتژیک و مدیریت استراتژیک جای خود را به برنامه‌ریزی تعاملی با رویکرد تفکر استراتژیک داده اند، در حال حاضر این رویکرد به پارادایم فکری مدیران عالی کشورهای توسعه یافته تبدیل شده است (آون، 2009). از طریق مشارکت در برنامه‌ریزی تعاملی است که اعضای یک سازمان توسعه یافته به اهداف و آرمانهایی مشترک دست می‌یابند.
برنامه ریزی تعاملی با رویکرد تفکر استراتژیک، با دیدگاه انعطاف گرایانه و نوآورانه، برنامه¬ریزهای سازمان را تقویت و به آنها امکان می دهد تا با اجرای همه جنبه¬های برنامه¬ریزی، آینده دلخواه سازمان را بسازند. برنامه¬ریزی تعاملی با توجه به اصول تفکر سیستمی و مدیریت تعاملی بعنوان ابزاری برای افزودن کنترل مدیران بر آینده و نشان دادن واکنش اثربخش بر تغییرات غیر قابل کنترل در راستای ساختن آینده دلخواه مورد استفاده قرار می گیرد.
برنامه ریزی، فرایندی انسانی و پویاست به همین علت باید از توازن و تعادلی همه جانبه برخوردار باشد؛ ریشه شکست برنامه ریزی در سازمان ها، دور کردن آن از فرایند یادگیری سازمانی و محدود ساختن آن به انجام پروژه هایی محدود و منزوی از جریان کسب و کار است. سازمان ها برای برون رفت از این معضل، باید موانع مسیر را بشناسند تا بتوانند اقدام به کنار زدن آنها کنند.
مراحل برنامه¬ریزی تعاملی:
برنامه‌ریزی تعاملی یک ابزار برنامه ریزی است که بر پایه سه اصل بنا شده است:
1- مشارکت
2- مداومت
3- کل نگری
مراحل برنامه¬ریزی جنبه¬های همبسته یک فرایند سیستمی¬اند، هرکدام بر دیگری اثرگذار و تأثیرپذیرند. شکل¬بندی برنامه¬ریزی تعاملی، موضوعی آرمانی است که ایکاف معتقد است سازمانها باید به جانب آن حرکت کنند. مراحل برنامه¬ریزی تعاملی به 5 مرحله زیر تقسیم¬بندی می¬شود:
1- نظم بخشیدن به آشفتگی Formulating the mess
2- برنامه¬ریزی هدف ها (طراحی آینده دلخواه)، Ends-planning
3- برنامه‌ریزی وسیله‌ها (کشف راههای ساخت آینده دلخواه)، Means-planning
4- برنامه‌ریزی منابع Resource-planning
5- طرح، اجرا و کنترل (تعیین نوع، زمان و مکان فعالیت و چگونگی کنترل اجرا و پیامدهای آن، یعنی حفظ آن در مسیر درست (ایکاف، 2006). design of implementation& design of control.